میگفت که همسرم را دوست دارم ولی او تمایلی به زندگی با من ندارد و پاش رو کرده تو یه کفش که من طلاق می خوام مهرم هم آزاد.
گفتم خودت چی ؟گفت : من عاشقشم ودوستش دارم .
گفتم : مشکل چیه ؟
گفت : چند ماهی بیشتر نیست که ازدواج کردیم همه چیز هم خیلی خوب بود ولی وقتی خانمم متوجه شده که نمی تونه بچه دار بشه. حالا هم میگه همین حالا تموم کنیم بهتره تا بعدن یه زن دیگه بگیری.
هرچه هم بهش گفتم که خدا کریمه و همیشه وضع اینطور نیست ومن هم تحت هر شرایطی باهات می مونم مشکل بچه روهم یه جوری حل میکنیم
گفت حاج آقا موندم طلاق بدم یا نه در حالی که اون رو دوست دارم منو راهنمایی کن
واقعا موندم چی بگم
.........................................................................................................................................
پینوشت:
- 1. واقعا همسرتون رو دوست داشته باشین حتی در شرایط سخت
- 2. نمی دونم چرا زنها فکر می کنن مردشون همیشه به فکر زن گرفتنه
- 3. برای این زوج جوان دعا کنید
- 4. پزشک نباید همه اسرار رو به بیمارش بگه میتونست به این خانم امیدواری بده زندگیش از هم نپاشه
این خانم جوان در موقعیت سختیه که باید بهش فرصت داد و اون رو درک